سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حضرت عباس را طور دیگری دوست دارم.

راننده تاکسی بود و در ظاهر باید او را در زمره عوام حساب آورد، اما گاه چنانچه مقام معظم رهبری فرمودند بصیرت این عوام به ظاهر از برخی خواص های مدعی بسیار بیشتر است.
با صفای دل می گفت حاج آقا من از بین همه ائمه حضرت ابوالفضل(ع) را طور دیگری دوست دارم. آیا اشکال دارد؟ موجی از پاسخ های کلامی، فلسفی و ... در ذهنم مرور شد و در همین حین ادامه داد. خیلی مرد بوده واقعاً. رشادت های حضرت عباس را که می شنوم مو بر تنم سیخ می شود! این گونه سخن گفتن یعنی برای سوالش دنبال جواب نیست، در واقع سوالش استفهام نیست، استخبار از عشقی سرشار در درون اوست. ادامه می دهد از همان روز اولی که کار را شروع کردم عهد کردم با حضرت عباس شریک باشم! هر روز هر مقداری در آمد داشته باشم با حضرت شریک هستم به داشبرد ماشین اشاره کرد و گفت یک صندوق اینجاست که هر شب سهم شریکم را در آن می ریزم. در ذهنم سوال شد این صندوق ها را چه می کند؟ هنوز سوالم کامل در ذهنم جای نگرفته بود که گفت صندوق ها را خود آقا ابوالفضل(ع) می رساند به اهلش! گاهی شش - هفت تا صندوق پر می شود و من نمی دانم چه کنم تا اینکه موردی پیش می آید و گاهی تا یک صندوق پر می شود ذهنم برق می زند که آن را کجا هزینه کنم به نظرم همه اش کار خودش است...
این رابطه صمیمی و زنده این راننده تاکسی با قمر بنی هاشم(ع) بی شک معنویتی عجیب در دل او پدید می آورد. او از صمیم جان به زنده بودن حضرت عباس(ع) اعتقاد دارد گر چه شاید اصطلاحات نداند، اما طریق عاشقی را به خوبی بلد است و همین حب سبب معرفت بیشتر او هم خواهد شد چه آنکه همواره عاشق دوست دارد از محبوب خود بیشتر بداند! و هر آن قدر معرفت او نسبت به این بزرگواران بالاتر برود محبتش هم به همان نسبت بیشتر خواهد شد. چه آنکه مگر می شود داستان فداکاری و ایثار عباس(ع) را شنید و عاشقش نشد؟ عشق به حضرت عباس(ع) عشق به شخص نیست که عشق به خوبی است و خوبی ها همه در انسان کامل جمع است و حضرت عباس(ع) تنها جلوه ای از انسان کاملی مانند امیرالمومنین و حسنین (علیهما السلام) است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «خَلَقَنىَ اللهُ تَبارَک وَ تَعالى وَ اَهْلَ بَیْتى مِنْ نُورٍ واحِدٍ» خداوند من و اهل بیتم را از یک نور آفرید. از آنجایی که ائمه کلهم نور واحد است عشق به یکی از آنها عشق به همه آنهاست. در واقع همانطور که در تاریخ و برشی از زمان هر کدام از این ذوات مقدس به یک طریق جلوه نموده اند یکی کریم اهل بیت(علیهم السلام) شده است، یکی عالم آل محمد و دیگری کاظم و دیگری جواد در جان ها و ارواح و دل ها نیز این چنین است و این انوار الهی در دل و جان هر کس به گونه ای تجلی می کنند از این رو یک دل میلش به امام حسین(ع) بیشتر است و یک دل به امام رضا(ع) و در واقع همه دل ها به خدا! انسان کامل وجه الله و تصویر تمام نمای خداست.راننده تاکسی داستان ما شاید از بسیاری از مدعیان دین داری به خدا و سعادت نزدیک تر است. او به راحتی از مال و در آمدش می گذرد به خاطر حضرت عباس(ع) گویا به این واقعیت رسیده است که مال تصوری پوچ است و آنچه واقعی است حضرت عباس(ع) است و اگر این مال متصل به این حضرت شود او هم رنگ واقعیت می گیرد!

صبح صادق، ش.506، ص.6


» نظر
title=